ایــــــران امـــیـد
  • Email
  • Facebook
  • Youtube
  • Rss
  • خانه
  • در باره ما
  • مصاحبه ها
  • پیوند ها
  • آرشیو
  • تماس با ما
Home» ديدگاه ها » دیدگاههای حسن ماسالی » بحران عمیق اجتماعی در ایران

بحران عمیق اجتماعی در ایران

حسن ماسالی

  – اهد ا ف و چشم انداز سیاسی –

  – ابعاد گونا گون مبارزه –

                                                            

 پیشگفتار

بسیاری از ما هنوز نیاموخته ایم که دلایل واپسگرائی و ناکامی های کنونی جامعه ایران را از جمله  در ارتباط با  گسست های تاریخی – اجتماعی و فرهنگی گذشته ، بطور علمی توضیح بدهیم. و برای اینکه از قبول مسئولیت اجتماعی طفره برویم،  به عرب ها، آمریکائی ها و انگلیسی ها  فحاشی میکنیم و خودمان را” فرزندان کوروش بزرگ” می نامیم و سپس زیر چتر اعتبار “کوروش بزرگ” ،” فاشیست مآبانه” با دگر اندیشان برخورد میکنیم.

درباره خصائل برجسته” کوروش بزرگ” و از جمله رفتار انسا ندوستانه اش با ” دگر اندیشان” سخن گفتن  هنگامی ازنظر سیاسی وفرهنگی ارزشمند و اثربخش هستند که دمکرات منشی وانساندوستی خود را”امروز” نیز به اثبات برسانیم، نه اینکه عامدانه و” فاشیست مآبانه ای” با دگر اندیشان  برخورد کنیم.

همچنین ، در زندگی روزمره مشاهده میکنیم که بسیاری ازما ایرانیان، برای اینکه ضعف ها ، کمبود ها و غفلت های خودمان و اجدادمان را پرده پوشی کنیم، فقط ” دخالت های خارجی” را عامل  اصلی ناکامی  جامعه ایران قلمداد میکنیم؛ در حالیکه ارزیابی های علمی از رویداد های تاریخی نشان میدهند که ” تسلط عوامل و نیروهای خارجی ” نیز در اثر” ضعف ها، بی تدبیری ها ، و فروپاشی های درونی ایرانیان” روی داده اند.

بنابراین، باید این واقعیت هارا بپذیریم وعامدانه فراموش نکنیم که در این جامعه زشتی ها ، پلیدی ها و جنایات بیشماری نیز روی داده اند و هنوز روی میدهند که ناشی از فرهنگ ، بینش و منش  و غفلت ما ایرانیان بوده است .

فرهنگ ” خودیاری  و انسان دوستانه ” ای که از نظر تاریخی در ایران وجود داشت و به آن افتخار میکنیم ، اکنون در درون جامعه و از همه مهمتر در میان ” فرهیختگان ”  ایران بطرز شرم آوری  نزول کرده است و اغلب اوقات و در اکثر محافل  بر پایه دروغ ، فرصت طلبی ، ریاکاری ، تفرق افکنی و ضد انسانی جریان دارند.

در شرایطی که هنوز مردم اروپا در مناسبات  ابتدائی و بسیار عقب مانده  و با توحش زندگی میکردند، در ایران نظام اداری – سیاسی و قضائی پیشرفته ایجاد شده بود.  اکنون باید از خودمان بپرسیم که چه غفلتهائی در طول تاریخ  مرتکب شده ایم که اکنون در قرن بیستم مشتی آخوند شیاد و جنایتکار بر ما حکومت میکنند؟  و دستگاه اداری– نظامی کشور برپایه دزدی، فساد وجنایت عمل میکنند؛ از همه مهمتر چگونه عده ای از” فرهیختگان”  جامعه ، هنوز بخودشان اجازه میدهند که با چنین عناصر و محافل ارتجاعی و جنایتکار همکاری کنند؟

این مطالب را از این  لحاظ مطرح میکنم تا  بخودمان بطور انتقادی بنگریم  و خطاها ئی که اجداد ما و خودمان مرتکب شده ایم بطور واقع بینانه مورد ارزیابی قرار دهیم و در انتخاب راهکارهای اجتماعی و سیاسی  کنونی و آینده، بیش از گذشته احساس مسئولیت کنیم و هشیارانه  با چشم انداز روشن و دراز مدت  و با اتخاذ تدابیر همه جانبه در صدد جبران کمبود ها و کاستی خودمان و جامعه بر آئیم..

ابعاد بحران کنونی در ایران:

 اعتقاد دارم که بحران کنونی در ایران ، تنها  “حکومت جمهوری اسلامی” نیست ، بلکه شرایط فرهنگی ، مناسبات سیاسی و اقتصادی که موجب شکل گیری ” جمهوری اسلامی”  و حکومت آخوندها در ایران شده اند، مشکل اساسی جامعه ما میباشند.

آنچه که هم اکنون در جامعه ما حاکم است ، تنها یک دستگاه  دیوان سالاری – نظامی فاسد و جنایتکار ، نیست؛ بلکه حکومتی است  فاشیستی که با یاری جستن از فرهنگ ارتجاعی و قرون وسطائی  جامعه  ما را به تخریب و نابودی کشانده است.

جمهوری اسلامی پدیده ای است که با اتکا به بستر فرهنگ ارتجاعی رایج در جامعه و با” ایدئولوژیزه” کردن مذهب ، سلطه خودش را تاکنون حفظ کرده است.

بنابراین ، جامعه ما با بحران عمیقی روبرو است که حکومت آخوند- پاسدار- بسیج ،” نماد” این بحران هستند. و لذا تنها با “سلب  قدرت  سیاسی ” از این ” نماد” ، مشکل اساسی جامعه حل نمیشود. بلکه، برای مقابله با بحران عمیق اجتماعی که ابعاد ایدئو لوژیکی ، اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی واپسگرایانه  و تخریبگرانه  دارند، نه تنها ” نماد” ارتجاعی باید  بطور بنیادی متلاشی شود، بلکه ضروریست که تدابیر همه جانبه و دراز مدتی طرح و برنامه ریزی شوند تا بسترهای فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی این پدیده ارتجاعی ریشه کن شوند.

” اصلاح حکومت ” یا ” جابجا کردن رهبران سیاسی” ، اشتباه تاریخی  و انحراف سیاسی نابخشودنی  دیگری خواهد بود. بنظرم ، ضروری است که با چشم انداز دراز مدت، گام های گوناگونی در پیوند با همدیگر برداریم تا بتوانیم غفلتها و کمبودهای گذشته را جبران کنیم:

گام اول : متلاشی کردن تمام عیار”ماشین قدرت نماد ارتجاعی” است که باید دردستورکار مبارزاتی  هر آزاد اندیش ایرانی قرار بگیرد.

هرگونه سیاست مصالحه جویانه و تعامل با پدید ه ی ارتجاعی و ضد انسانی حاکم در ایران ، گناهی نابخشودنی است.

گام دوم : برنامه های مرحله ای گوناگون و همه جانبه ای است که پس از متلاشی کردن”ماشین قدرت” نماد ارتجاعی ، باید برای باز سازی  و شکل گیری  یک “جامعه نوین” ، بر مبنای سکولاریسم ، دمکراسی خواهی ، برابری طلبی ، انساندوستی و تکامل بخشیدن مناسبات اقتصادی و اجتماعی میباشند ، پیش بینی شوند و باجرا در آیند.

اگر با چنین اندیشه و سیاستی عمل نکنیم ، خطاها و کمبودهای های گذشته را تکرار خواهیم کرد و هر بار با دادن قربانیان دیگر، واپسگرائی و ندانم کاری های گذشته،  باز تولید خواهند شد.

ابعاد و شیوه  های مبارزه اجتماعی:

ابعاد و شیوه های مبارزه اجتماعی را بطور تخیلی وانتزاعی تعین نمیکنند. بلکه براساس اهداف و برنامه ها ئی که تعقیب میشوند، و بر اساس شرایط و تضاد های درونی جامعه، وهمچنین براساس کیفیت ، کمیت و آمادگی نیروهای اجتماعی که درگیر در مبارزه هستند، تعین و مشخص میکنند.

بطور مثال: قبل از پیدایش  و بقدرت رسیدن ” فاشیسم” در اروپا،  در اکثر قریب باتفاق این کشور ها ، مردم از آزادی های فردی و اجتماعی در چار چوب دمکراسی بورژائی برخوردار بودند و خواست های خود را از طریق احزاب مختلف ، شرکت در انتخابات، و نمایندگان منتخب خود در مجلس ، و نهیایتا از طریقً حکومت منتخب اکثریت، تحقق می بخشیدند. اما پس از بقدرت رسیدن “فاشیسم” در اروپا و در ژاپن ، همه ا حزاب و دولتهای این کشورها، مقاومت و مبارزه مسلحانه دربرابر” فاشیسم” را مجاز اعلام کردند و پس از پیروزی بر فاشیسم، سلاح های خود را تسلیم دولت و حکومت منتخب خود کردند و مبارزه و رقابتهای سیاسی و پارلمانتاریستی را دوباره باجرا در آوردند.

بنابراین، بدست گرفتن اسلحه و مقاومت و مبارزه مسلحانه باید بمنظور تحقق اهداف  دمکراسی خواهی باشد  و” شرایط سیاسی ” جامعه آنرا طلب کند؛ نه اینکه ” سیاست “، تابعی از  ” قدرت تفنگ ”  شود.

بر این اساس، نتیجه گیری میکنم  که به دلایل گوناگون بشرح زیر، ضرورت دارد که همه امکانات خود را برای متلاشی کردن”  ماشین قدرت” جمهوری اسلامی  بکار اندازیم -( حتی  بکار گرفتن مقاومت و مبارزه مسلحانه را از هم اکنون باید پیش بینی کنیم تا پس از تدارکات لازم و سازمان یافتگی مطلوب در شرایط ترور و اختناق، در شرایط اضطراری، علیه رژیم باجرا در آیند)،  تا بتوانیم پس از متلاشی کردن این ” نماد” ارتجاعی و فاشیستی، به استقرار دمکراسی و شکل گیری  یک ” جامعه نوین و مترقی ” دست یابیم.

در همین جا لازم است یاد آوری کنم که مبارزه مسلحانه که در خدمت اهداف دمکراسی خواهی است، با عملیات تروریستی و انتقامجویانه فردی و گروهی ، تفاوت اساسی دارد. بعبارت دیگر، ماهیت سیاسی و کیفیت هر عملکردی ، باید بر اساس اهداف و برنامه های دمکراسی خواهانه مردم ، بطور دراز مدت درنظر گرفته شوند .

اعتقاد دارم  بر اساس شرایطی که بشرح زیر در جامعه ما حاکم است، مبارزین و مردم ایران باید خودشان را برای نبرد طولانی مدت ، با ابعاد گوناگون آماده کنند و چنین رویاروئی تاریخی اجتناب ناپذیر گشته است:

1- رژیم جمهوری اسلامی   با اجرای  قوانین و مقررات  قرون وسطائی  اسلامی { حد زدن ، سنگسار کردن، سرکوب زنان ، دخالت در زندگی شخصی و خصوصی افراد جامعه،  تجاوزات جنسی ، و تقسیم افراد جامعه به ” خودی و ناخودی “)، اعدام  هزاران نفر از دگر اندیشان  سیاسی و مذهبی، ترور  شخصیت ها و آزاد اندیشان ایران در داخل و خارج از کشور، محروم کردن مردم از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ،  سرکوب  زنان و  اقوام ایرانی، نه تنها خصلتی واپسگرایانه و ارتجاعی دارد ، بلکه حکومتی است فاشیستی که از ” مذهب شیعه” بعنوان ابزار ” ایدئولوژیک” برای حفظ قدرت خود بهره برداری میکند.

2- بیش از سی سال است که اکثریت افراد جامعه شرایط ترور و اختناق را تحمل کرده اند و به اشکال مختلف کوشش بعمل آورده اند که با توسل به شیوه های مسالمت آمیز در برابر واپسگرائی ودیکتاتوری ایستادگی کنند و حقوق پایمال شده خود را بدست آورند، اما تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده اند و هم اکنون اعتراضات  مسالمت آمیز مردم را  بیرحمانه سرکوب میکنند و هر روز جوانان معترض را به جوخه اعدام می سپارند.

گوناگونی  شیوه های مبارزه:

برای اینکه مردم ناراضی و درد مند سراسر جامعه بتوانند  هرکدام بر حسب توانائی و امکانات خود نقشی در مقاومت و مبارزه علیه رژیم  ایفا کنند و سهمی در ابراز همبستگی ملی و سراسری در مسیر سکولاریسم ، دمکراسی خواهی و برابری طلبی  داشته باشند،  نباید هیچ فرد و گروهی را ” مجبور” به شرکت در شیوه مبارزه  مشخصی کرد. بلکه هر فرد و هر گروه بر حسب جایگاه و موقعیتش و بر حسب توانائی و امکاناتش ، میتواند در مقاومت و مبارزه علیه رژیم شرکت داشته باشد.

سکولاریسم و نهادینه کردن دمکراسی،یا مدارا با ارتجاع و فاشیسم؟

آنچه که امروز، در این مرحله  مطرح است و ضرورت دارد که همه مبارزین  روی آن پافشاری کنند ، شیوه مبارزه نیست، بلکه شفاف بخشیدن مواضع سیاسی است.

 برای اینکه مسیرجنبش مردم به انحراف و ناکامی کشانده نشود، باید هرفرد و گروهی مشخص کند که  آیا خواستار برچیدن تمام عیار جمهوری ارتجاعی و فاشیستی اسلامی در ایران است، یا اینکه  افراد و محافلی هستند که میخواهند با این رژیم و یا باجناح بندی های ریا کار دیگر آن مدارا و همکاری کنند؟

با اتخاذ چنین سیاستی ، موفق خواهیم شد که صفوف خود را از عناصر و محافل فرصت طلب و ریاکار جدا کنیم و حرکت آینده را با گامی استوار تر برداریم و پیروزی مردم را برای تحقق اهداف و برنامه آینده برای نهادینه کردن سکولاریسم ، دمکراسی خواهی و شکل گیری یک جامعه نوین مترقی ، پس از فروپاشی ارتجاع و فاشیسم تضمین کنیم. وگرنه همان کمبودها و انحرافات تاریخی و سیاسی گذشته تکرارخواهند شد وفرهنگ و سیاست ارتجاعی بازتولید میگردند.

پرسش و پاسخ Cancel reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Languages

  • fa  پارسی

جستجو

دسته

  • آيا می دانيد؟
  • اخبار
  • اسناد جنایت و توطه گری رژیم
  • حقوق بشر
  • ديدگاه ها
  • ديدگاههاي خانم طاهره شيخ الاسلام
  • دیدگاههای حسن ماسالی
  • دیدگاههای دیگران
  • زنان
  • سوسيال دمکراسی
  • فرهنگ و هنر
  • کتاب

کتاب

Massali-BookCover

Amnesty International

Amnesty International

Ärzte ohne Grenzen

Ärzte ohne Grenzen

UN Refugee Agency

UN Refugee Agency
© 2014 IranOmid.de. All Rights Reserved.